j.darzi1982@gmail.com

داستان مکاشفه فیض در زندگی من

                                            دگردیسی زنگ خانه به صدا در آمد، سام از جای خود برخاست و برای اینکه کسی که پشت در بود دوباره زنگ نزند بدون نگاه کردن از چشمی در را باز کرد، از ذهن سام این فکر گذشت که لابد همسایه است که از او خواهد خواست تا ماشین را جا به جا کند، …

داستان مکاشفه فیض در زندگی من Read More »

اسکرول به بالا